ما در درون خود بخشهایی ناهماهنگ و ناسازگار از کل جهان بیرونی را در اختیار داریم و در هر حالتی بخشی از آن برایمان مشهود و تجربه میشود. این بخشهای به ظاهر متفاوت در درون هر یک از ما، به مثابه یک کل مشترک در مکانها و زمانهای متفاوت قابل ردیابی است.
شاید آنچه ما را به یکدیگر پیوند میزند، همین منهای مشترک متفاوت است که در لحظههایی غریب و در لحظههایی بسیار آشنا و نزدیک به نظر میرسند.
آنجایی که این منها به هم نزدیک هستند، همان حالتی است که در حال تجربه یک حس مشترک و یا دغدغهای مشابه هستیم.
این اشتراک و همدردی میتواند بهانهای برای حل چالش درونی و آغاز یک همراهی باشد...
و این درد مشترک، تنها، جدا جدا درمان نمیشود!
همکاوی قرار است ما را به سوی هم فراخواند و مسیری از تفکر برای خویش و با هم را به مثابه یک درمان برایمان فراهم کند.