معرفی خویش
معرفی خویش
سلام به مخاطبان عزیز و همراهان این مسیر مجازی
دنیا دنیای ارتباطها و گستره شناخت است و ما چه امکانش را به صورت یک حق عادی و قانونی، داشته باشیم و چه این مسیر برایمان هموار نباشد، از داشتن ارتباط مفید و کارا با سایرین لذت میبریم. در چارچوب یک رابطه سالم، رسم ادب این است که اول خودمان را معرفی کنیم و برای مثال خیلی ساده بگوییم: سلام و درود! آناکاوانه ام.
اگر مخاطبان در حد یک نام و جعل واژه بپذیرند، خب مشکلی پیش نمیآید؛ اما میدانیم که به این سادگیها هم نیست ... بنابراین با کمی تاخیر و به رسم ادب، باید بگوییم چیستیم و بهقولی کیستیم؟!
در بیان اینکه آناکاوانه به چه معناست و منظور ما از آناکاوی چیست، باید به سراغ یک چالش زبانی در ترجمه و جناب ایمانوئل کانت، فیلسوف شهیر آلمانی برویم؛ اما پیش از آن باید بر این نکته تاکید کنیم که سه واژه کاربردی در ایده ما یعنی: واکاوی، آناکاوی و همکاوی؛ به نوعی، تعریفی ساخته شده برای هدفی خاص، با مفهومی همبسته است که در راستای فعالیت ما در حوزه فلسفه کاربردی است و به طور کامل منطبق بر معنای کلمه آناکاوانه نیست.
اما آناکاوانه ؟
مترجم فقید کتاب سنجش خرد ناب از زبان آلمانی، میرشمسالدین ادیب سلطانی، برای گزاره تحلیلی یا Analytics در قیاس با گزارههای ترکیبی کانت، واژه آناکاوانه را به جای کلمه عربی آن یعنی تحلیلی، برگزید و برای این انتخاب و سایر گزینواژههای خاص خود در این ترجمه، شرح مفصلی در مقدمه ترجمه فارسی کتاب آورده است. از آن شرح مفصل که بگذریم در جایی دیگر و به طور کوتاهتر در ضمن تفکیک فلسفه گرم و سرد!! به توضیح آناکاوی و آناکاوانه پرداخته که خالی از لطف نیست؛ اما در مطلب دیگری در باب نثر فارسی، برای تمییز واژه تحلیل و تحلیلی و دلیل انتخاب پیشوند آنا برای واکاوی، توضیحی میدهد که بیشتر به کار ما میآید:
فلسفهی تحلیلی در انگلیسی هم Analytic Philosophy خوانده میشود {و} هم Analytical Philosophy؛ بررویهم عبارت Analytic Philosophy از نگرگاه آماری رایجتر است از Analytical Philosophy.
خود اصطلاح فلسفهی تحلیلی، Analytic Philosophy [در آلمانی: Analytische Philosophie]، ظاهراً برای نخستینبار بوسیلهی Ernest Nagel فیلسوف چک-اتریشی-آمریکایی در ۱۹۳۶ بکار برده شد ولی رواج نیافت؛ سپس این اصطلاح بوسیلهی Gustav Bergmann از هموندان حلقهی وین، در ۱۹۴۵ بکار رفت و مطرح شد و پس از ۱۹۶۱، سال برگزاری Anglo-French conference at Royaumont (Montefiore) کاربردی گسترده یافت.
معمولانه در برابر «"آنالیز"، "آنالیتیک"»، «"تحلیل"، "تحلیلی"»، من واژههای «"آناکاوی"، "آناکاوانه"» را بکار میبرم. اکنون در نوشتارگان پارسی واژهی «واکاوی» نیز به سانی گسترده بکار میرود ولی در این paper به همان واژههای رایج تحلیل و تحلیلی بسنده خواهم کرد.
...
در رابطه با «آنالیز» (analysis) و «تجزیه و تحلیل» و فروشکافی [تشریح] و فروگشایی [حل]، در مورد گرایش بالا، واژهی نوساختهی آناکاوی را نیز همراه با شکل صفتی-قیدی آن آناکاوانه، در این کتاب بکار بردهایم. آناکاوی تشکیل شده است از «آنا + کاوی». معنای کاویدن (و «کافتن» و «کفتن» و «شکافتن») آشکار است، و به هر سان در فارسی به معنای «آنالیز» نیز بکار رفته است... و اما پیشوند «آنا» با یک تغییر کوچک، فارسینوشت ana در پارسی باستان است. پیشوند ana / anā ایرانی باستان، چنانکه پیش از این اشاره کردیم دقیقاً همریشه و هممعناست با ἀνά=ana در یونانی. در فرهنگ یونانی-انگلیسی لیدل و سکات، برای ἀνά معناهای فراوان داده شده که از جمله باید «رویِ، در امتدادِ، بالا، بهطور کامل، از پایین تا بالا، بالا و پایین، سراسر، همه جا، به عقب، ...»، و نیز جنبهی «تکرار و اصلاح» را یاد کرد. همچنین، در فرهنگ فلسفی لالاند، «-ana» در ← analogie تقریباً بهطور قطع نشاندهندهی معنای «تکرار» دانسته شده است. – جکسن و بارتولومه و کنت در اثرهای یادشده، ana / anā را «بر، به، روی، در امتداد، در طی، سراسر، بهطور کامل، ...» معنا میکنند.
...
بر پایهی آنچه گفته شد، «آنا» میتواند گونهای معنا و مفهوم منطقی و دستگاهی به «کاویدن» ببخشد. در نتیجه ما آناکاوی را برای «آنالیز» بویژه در بافتهای علمی (فیزیک و شیمی، ریاضیات، منطق، زبانیک...) و فلسفی پیش مینهیم ... همچنین «آنالوطیقا»ی ارسطو و بویژه Analytik کانت را میتوان در فارسی آناکاویک نامید
خاستگاه: ادیبسلطانی، درآمدی بر چگونگیی شیوهی خط فارسی، ویراست سوم؛ پانوشتهای صفحههای ۹۳، ۹۴ و ۱۰۱.
اگر به همین واکاوی در واژه آناکاوانه بسنده کنیم، باید گفت که « آناکاوانه» در ایده ما، یک رویکرد تحلیلی است برای آغاز کاوشی فلسفی در مواجهه ما با خویش و جهان خارج.
کاویدن و پرسشگری، نه تنها یک شاخصه اصیل در این رویکرد است بلکه در اینجا، آنچه در پایان تجزیه و تحلیل آکادمیک صورت میگیرد، هدف غایی ما نیست. پرسشگری به عنوان یک سبک زندگی و نماد تفکر نقاد سقراطی، به دنبال پاسخهای قاطع و فریبنده نیست؛ چراکه ورز دادن پرسش و کشف پیشفرضها هدف و بنیان اصلی کار است.
آناکاوانه؛ دریچهای فلسفی به جهان بیکران علم، هنر و فنآوری!
این رویکرد تحلیلی در فضایی بینرشتهای -و نه فرارشتهای- در سه حوزه کاربردی فلسفه در زندگی روزمره، یعنی: روانکاوی و مشاوره و آموزش، ورود خواهد کرد و برای واکاوی چالشهای زندگی فردی و اجتماعی سه پیشنهاد کلیدی و بدیع دارد:
واکاوی
همکاوی
و آناکاوی
در این ساختار همبسته، واکاوی مرحله آغازین پرسش و چالش درونی است که به نوعی از خود طرح مسئله یا چالش آغاز میشود و همکاوی، یعنی حل آن چالش، مستلزم همکاری گروهی است و این همراهی به مثابه یک روش درمانی، در حلقهای کندوکاومحور صورت میگیرد. در مرحله آخر، این خود فرد است که از طریق واکاوی اولیه و تجربه حضور در گروه به صورت همدلانه و کاوشگرانه؛ خود را دوباره مییابد و یک بار دیگر این مسیر را در درون خود طی میکند. در اینجا، آناکاوی آغاز میشود که به معنای خود را سراسر کاویدن و به صورت یک کل به خود نگریستن، است. کاوشی که دیگر بسیار فراتر از آن چالش ورودی و پرسش اصلی است و فرد را به سطحی بالاتر از مسئله پیشین هدایت کرده است.
چنین مسیر درونی و سفری که باید با راهبر طی شود بدون حضور فردی آگاه و راهبلد چگونه ممکن میشود؟ پرسش اصلی در همین جا نهفته است که این مسیری است که هر یک از ما به طور ناخودآگاه هر روزه در آن مسافریم و سبک زندگی و نگرش فلسفی قرار است این رویداد هر روزه ناخودآگاه را به خودآگاه بیاورد و این تغییر سطح و نگاه، در تفکر انتقادی یعنی تفکر مرتبه بالاتر که به کمک یک ذهن آگاه و رشد یافته از مهارتهای سطح بالای تفکر، صورت میگیرد.
و از سویی دیگر، همدلی گروهی در اینجا به مثابه روش است و میتوان آن را به مانند یک حلقه کندوکاو و اجتماع پژوهشی به منظور کمک و همیاری، در نظر گرفت که موضوع و چالش آن یک دغدغه فردی یا بینفردی است که ارتباط مستقیمی هم با چالشهای بنیادین در زندگی روزمره ما انسانها دارد.
در آینده در مورد حلقه کندوکاو و مهارتهای فکرپروی بیشتر سخن خواهیم گفت.
راستی شما ارتباطی بین این شیوه فلسفهورزی و اصطلاح فلسفه گرم در داخل عبارت
ادامه دارد...